مهاجرت تهرانیها برای فرار از گرانی مسکن
## حس تعلق یا اجبار ترک دیار؟
احساس ما به شهری که در آن به دنیا آمده و زندگی میکنیم، فراتر از عشق، تنفر یا بیتفاوتی است. این شهر، جزیی از هویت ماست، موجودی زنده که درد و زخمهایش را در وجودمان حس میکنیم. گویی ما خود آن شهر هستیم. اما گاهی شرایط، ما را مجبور به ترک این هویت میکند.
ترک شهر زادگاه اگر با میل و رغبت باشد “مهاجرت” است اما اگر از سر اجبار باشد، “اخراج” نام دارد. افزایش سرسامآور قیمت مسکن در سالهای اخیر، به ویژه در کلانشهرها، بسیاری از شهروندان را با چالش “اخراج” از دیار خود مواجه کرده است.
## گرانی مسکن، بلای جان تهرانیها
براساس آمار مرکز آمار ایران، یک زوج جوان تهرانی برای خرید اولین خانه خود باید ۱۵۲ سال صبر کنند! این در حالی است که همین زمان انتظار در سایر نقاط کشور ۵۹ سال است. این تفاوت فاحش، نشان از بحران عمیق مسکن در پایتخت دارد.
قیمت هر متر مربع واحد مسکونی در تهران به ۸۸.۵ میلیون تومان رسیده در حالی که حداقل حقوق مصوب وزارت کار، ۷ میلیون و ششصد هزار تومان است. با وجود برابری نسبی دستمزدها در سراسر کشور، قدرت خرید مسکن در تهران به شدت کاهش یافته است.
## مقایسه قدرت خرید مسکن در سالهای مختلف
در سال ۱۳۹۲، متوسط قیمت یک متر مربع واحد مسکونی در تهران، ۳ میلیون و ۶۵۸ هزار تومان بود در حالی که حداقل حقوق کارگران ۴۸۷هزار و ۱۲۵ تومان بود. به عبارتی، قیمت یک متر مربع مسکن، حدودا ۷ برابر دستمزد یک ماه کارگران بود.
اما در سال ۱۴۰۳، با وجود افزایش حداقل دستمزد به ۷میلیون و ۱۶۶هزار تومان، قیمت هر متر مربع واحد مسکونی به ۸۸میلیون و ۵۰۰هزار تومان رسیده که ۱۲ برابر حقوق یک ماه کارگران است. این آمار، گویای کاهش چشمگیر قدرت خرید مردم در حوزه مسکن است.
## سهم سنگین مسکن در سبد هزینه خانوار
گزارش مرکز آمار نشان میدهد که گروه “مسکن، سوخت، روشنایی” سهم ۴۲.۴ درصدی در کل سبد هزینه خانوار شهری دارد. این عدد در هزینههای غیرخوراکی به ۵۶.۵ درصد میرسد. همچنین تورم اجاره بهای مرداد ۱۴۰۳ در تهران، ۴۵.۵ درصد بوده در حالی که این شاخص در کل کشور ۴۲.۳ درصد است.
## بار سنگین هزینههای زندگی بر دوش تهرانیها
کارگران تهرانی با وجود دریافت دستمزدی برابر با سایر نقاط کشور، هزینه بسیار بیشتری را برای اجاره بها پرداخت میکنند. این نابرابری در هزینههای زندگی، رویای صاحبخانه شدن را برای بسیاری از تهرانیها به یک آرزوی دور تبدیل کرده است.
## بحران مسکن، معضلی فراگیر
وضعیت مسکن در کل کشور بحرانی است اما شهرستانها شرایط کمی مساعدتر از تهران را تجربه میکنند. در سال ۱۴۰۱، زوجهای جوان در سراسر کشور با پسانداز ۱۶ درصدی، باید ۷۴ سال منتظر میماندند تا بتوانند اولین خانه خود را بخرند که این زمان در سال ۱۴۰۲، به ۵۹ سال کاهش یافته است.
## لزوم چارهاندیشی
وضعیت نامناسب مسکن، به عنوان یکی از نیازهای اساسی مردم، غیرقابل انکار است. مردم مجبورند سهم زیادی از درآمدشان را برای خانه هزینه کنند و گاهی این هزینهها از درآمدشان نیز بیشتر است و آنها را مجبور به مهاجرت از شهر زادگاهشان میکند. بحران مسکن مسئلهای نیست که به راحتی قابل حل باشد اما هنوز فرصت برای رفع آن وجود دارد. دولت باید پیش از آنکه شرایط از این نیز سختتر شود، به دنبال رفع این مشکلات باشد زیرا زندگی بدون سرپناه ممکن نیست و مردم نمیتوانند شهر خود را به هوای گرانی کمتر در شهرهای دیگر رها کنند.