## ارز و رشد اقتصادی: یک بررسی چند جانبه
در دنیای پیچیده اقتصاد جهانی، سیاست ارزی نقشی حیاتی در تعیین سرنوشت کشورهای مختلف ایفا میکند. بسیاری از کشورها در تلاش برای توسعه اقتصادی، به اشتباه از سیاستهای ارزی غلط استفاده کرده و به اقتصاد خود آسیب زدهاند.
آرژانتین با ارزشگذاری بیش از حد پول ملی، شاهد کاهش صادرات و آسیب به بخش تولید صنعتی شده است. از سوی دیگر، ایران نیز سیاست ارزی را برای مقابله با تورم به کار گرفته است، غافل از اینکه کنترل تورم به ابزارها و سیاستهای پولی وابسته است.
تجربه کشورهای موفق در توسعه صادرات نشان میدهد که کلید موفقیت، اتخاذ سیاست ارزی بادوام برای تضعیف پول ملی و کنترل هزینههای واردات است. این سیاست مزیت رقابتی برای تولیدکنندگان داخلی نسبت به رقبای خارجی ایجاد میکند.
برخی کشورهای در حال توسعه، به جای حمایت از تضعیف پول ملی، به دنبال تقویت پول ملی یا عدم حمایت از سیاست ارزی برای تضعیف پول هستند. این امر میتواند نشانه وجود گروههای قدرتمند در بخشهای غیرتولیدی، سهم بیشتر بخشهای کم ارزشافزوده در صادرات و سیاست حامیپرورانه باشد.
**تضعیف پول ملی: فرصت یا تهدید؟**
طبیعتا سیاست تضعیف پول ملی در کشوری که فاقد بخش تولیدی قدرتمند و زیرساختهای مناسب است و به مرز فناوریهای بینالمللی همگرا نیست، میتواند اثرات معکوس داشته باشد.
اما هماهنگی سیاست ارزی برای تضعیف پول ملی با سیاستهای صنعتی متنوع، برای توسعه صنایع تولیدی و برونرفت از تله توسعهنیافتگی ضروری است.
**چین: نمونهای از استفاده موفق از تضعیف پول ملی**
در ۲۰ سال گذشته، دولت چین به طور فعال در بازار ارز مداخله کرده و با سرکوب ارزش پول ملی، مزیت رقابتی برای شرکتهای چینی ایجاد کرده است.
این سیاست باعث کاهش ارزش پول ملی شده، صادرات را برای شرکتهای چینی ارزانتر و واردات کالا از خارج را گرانتر کرده است. به عبارتی، نرخ ارز پایینتر در چین، تاثیرات مشابهی با ابزارهای سنتی حمایتگرایانه مانند تعرفهها داشته است.
برخی معتقدند که دستکاری ارزش پول چین بزرگترین اقدام حمایتی از زمان جنگ جهانی دوم توسط هر اقتصاد بزرگ بوده است.
**نرخ ارز پایینتر: نیروی محرکه اصلی رشد صادرات چین**
نرخ ارز پایینتر چین، کالاهای چینی را برای مصرفکنندگان در ایالات متحده و سایر کشورها ارزانتر کرده و نیروی محرکه اصلی رشد شگفتانگیز صادرات چین از دهه ۱۹۹۰ تا به امروز بوده است.
**همبستگی سیاست ارزی و توسعه صنعتی**
این سیاست برای کسبوکارهای چینی بسیار سودمند بوده است، اما برای رقبای خارجی چین مانند ایالات متحده، بار سنگینی را به دنبال داشته است.
نرخ ارز پایینتر برای برخی از گروههای داخل چین، مانند مصرفکنندگان که توانایی واردات را ندارند، مشکلساز بوده است.
با این حال، نمیتوان از نقش نرخ ارز کمارزش در توسعه معجزهآسای چین و نجات میلیونها نفر از فقر چشمپوشی کرد.
**آرژانتین: نمونهای از ارزشگذاری بیش از حد**
آرژانتین، نمونه بارز کشوری است که بارها نرخ ارز خود را بیش از حد ارزشگذاری کرده و در نتیجه آسیب دیده است.
در طول دهه ۱۹۹۰، نرخ ارز بیش از حد آرژانتین، واردات کالاهای لوکس مانند کیفهای دستی گوچی و سفر به میامی را برای مصرفکنندگان طبقه متوسط مقرونبهصرفه کرده، اما صادرات را گرانتر و رشد آن را کندتر کرده است.
ارزشگذاری بیش از حد، در نهایت به بحران اقتصادی عظیم در دهه ۱۹۹۰ و بحران مالی دیگری در سال ۲۰۱۴ منجر شد.
**علل سیاسی نرخ ارز: درک تفاوتهای بین کشورها**
گرچه اثرات اقتصادی نرخ ارز کمارزش به خوبی شناخته شده است، اما علل سیاسی زیربنایی آن همچنان مبهم است.
**نظریه ترجیح شرطی: کلید فهم تفاوتهای سیاسی**
برای توضیح گرایش عمومی به نرخ ارز بیش از حد ارزشگذاریشده در کشورهای در حال توسعه و همچنین اینکه چرا برخی از این کشورها نرخ ارز خود را پایین نگه میدارند، از نظریه ترجیح شرطی استفاده میشود.
این نظریه دو نکته کلیدی را برجسته میکند:
1. ترجیحات گروههای ذینفع قدرتمند، نیروی اصلی پشت سیاست نرخ ارز است.
2. این ترجیحات وابسته به زمینه هستند، به این معنی که یک گروه ذینفع از انواع مختلف سیاستهای نرخ ارز در زمینههای مختلف سیاسی، اقتصادی و نهادی حمایت میکند.
**سیاستمداران و گروههای ذینفع: بازی قدرت**
سیاستمداران، سیاستهای نرخ ارز مورد علاقه قویترین گروههای ذینفع را انتخاب میکنند، گروههایی که بیشترین منابع اقتصادی، قویترین سازمانها و بالاترین سطح اعتبار را دارند.
**ترجیحات گروههای ذینفع:
**
* **بخش تولید:** از نرخ ارز کمارزش سود میبرند، زیرا به آنها مزیت رقابتی در صادرات میدهد.
* **اتحادیههای کارگری، بانکها، شرکتهای ساختمانی:** با کاهش نرخ ارز مخالف هستند، زیرا واردات و پرداخت بدهی خارجی را برای آنها گرانتر میکند.
**عوامل مؤثر بر ترجیحات گروههای ذینفع:**
* **کنترل دولت بر بازارهای مالی و کار:** در شرایطی که دولت کنترل بازارهای مالی و کار را در دست دارد، صنایع تولیدی قدرتمند، از سیاست ارزی توسعه صادرات حمایت میکنند، زیرا از آن سود میبرند.
* **سطح حمایت سیاسی:** وجود یک بخش تولیدی قوی در کشور، به حمایت سیاسی بیشتر از سیاست ارزی برای تضعیف پول ملی منجر میشود.
**نتیجهگیری:**
سیاست ارزی، ابزاری قدرتمند است که میتواند به رشد اقتصادی کمک کند یا آن را نابود کند.
درک اینکه چرا کشورها نرخ ارز خود را به سمت تضعیف یا تقویت هدایت میکنند، نیازمند توجه به عوامل سیاسی و اقتصادی است.
نظریه ترجیح شرطی، نقش گروههای ذینفع قدرتمند و ترجیحات آنها را در تعیین سیاست نرخ ارز برجسته میکند.