تورم، پدیدهای که این روزها گریبانگیر همه ایرانیان است، روایتی متفاوت برای اقشار مختلف جامعه دارد. در حالی که دهکهای پایینتر درآمدی بیشتر با گرانی مواد غذایی دست و پنجه نرم میکنند، دهکهای بالاتر فشار بیشتری را از افزایش قیمت خدمات و کالاهای غیرخوراکی احساس میکنند.
بررسی دقیقتر آمارها نشان میدهد که تورم در بخشهای مختلف اقتصادی، تأثیرات متفاوتی بر گروههای مختلف درآمدی داشته است. تورم مواد غذایی، گرچه به طور کلی بالا است، اما برای دهکهای بالاتر که بیشتر به کالاهای وارداتی وابستهاند، شدیدتر بوده است. در مقابل، دهکهای پایینتر که بیشتر از کالاهای اساسی داخلی استفاده میکنند، تورم کمتری را تجربه کردهاند.
اما داستان در بخش خدمات متفاوت است. تورم خدمات، به ویژه اجاره بها، فشار بیشتری را بر دوش دهکهای پایینتر گذاشته است. این امر به دلیل سهم بیشتر هزینه مسکن در سبد هزینههای این قشر است.
این تفاوت در تأثیر تورم بر گروههای مختلف درآمدی، نشان میدهد که سیاستهای کنونی برای کنترل تورم، به اندازه کافی به تفاوتهای موجود در ساختار مصرفی خانوارها توجه نکرده است. در نتیجه، برخی از اقشار جامعه بیشتر از دیگران تحت فشار قرار گرفتهاند.
برای مقابله با این وضعیت، نیاز به سیاستهای هدفمندتری است که بتوانند اثرات تورم را بر گروههای مختلف درآمدی تعدیل کنند. این سیاستها باید به گونهای طراحی شوند که هم به کاهش تورم کلی کمک کنند و هم از افزایش نابرابری جلوگیری نمایند.
در نهایت، میتوان گفت که تورم، پدیدهای چندوجهی است که تبعات اجتماعی و اقتصادی گستردهای دارد. برای مقابله با این چالش، نیازمند رویکردی جامع و مبتنی بر شواهد هستیم.